طبق معمول انجام وظیفه نموده و در این پست قسمت دوم مبحث بازاریابی و فروش اینترنتی را خدمتتان تقدیم می نماییم . لازم به ذکر است که بنده جدا از مطالعات شخصی بیشتر آموخته هایم را در مبحث بازاریابی مدیون آقای مهندس امیررضا تهرانی هستم . که جا دارد در اینجا از ایشان تشکری ویژه داشته باشم .

بازاریابی به عنوان یک فرآیند مدیریتی ، اجتماعی تعریف می شود که به وسیله ی آن افراد و گروه ها از طریق تولید و مبادله ی کالا با یکدیگر ، به امر تامین نیازها و خواسته های خود اقدام می کنند . جهت روشن شدن این تعریف باید بدوا اصطلاحات نیاز ، خواسته ، تقاضا ، کالا ، مبادله ، معامله و بازار را بررسی کرد . "گری آرمسترانگ"
 
متاسفانه در جامعه ی ما بازاریابی هنوز جای واقعی خود را پیدا نکرده و ویزیتور را بازاریاب خطاب می کنند و ویزیتوری را می گویند بازاریابی ، چون کسانی که ویزیتور هستند فکر می کنند که ویزیتوری کار بی اهمیت و کم ارزشی است که اصلا اینطور نیست . چون ویزیتوری نیز یک علم است و نیاز به تخصص دارد و اگر کسی بتواند ویزیتور خوبی باشد (که هرکسی نمی تواند) باید به خودش افتخار کند .
 
ویزیتوری می شود personal seling ، به معنای فروش شخصی و یکی از چندین شاخه ی مارکتینگ و بازاریابی است که اصلا ربطی به بازاریابی ندارد و مربوط به قسمت فروش است . تا آنجا که در خاطرم است می شود زیر مجموعه ی مدیریت فروش . که البته یکی از شاخه های علم بازاریابی است .
 
 کار اصلی یک بازاریاب خوب چیست ؟ مردم معمولا نیازهایی دارند که حتی خودشان از آن بی خبر هستند . یک بازاریاب خوب باید بتواند با هوشمندی آن نیاز را دریافت و کشف کند . یعنی بفهمد شما چه نیازی دارید که خودتان از آن خبر ندارید . پس از کشف باید آن نیاز را در شما تقویت کند یعنی نیاز را تبدیل کند به خواسته . خوب وقتی شما چیزی را می خواهید باید بروید و آن را تهیه کنید (خرید کنید) که این می شود تقاضا ، که در مرحله ی آخر شما از بین کالاهای موجود کالایی را برای خرید انتخاب می کنید و تصمیم می گیرید که کدام کالا را خریداری کنید . بازاریاب در تمام این مراحل نقش دارد . در تشخیص نیاز،تشخیص خواسته،تقویت نیاز که می شود همان خواسته ، ایجاد تقاضا ، حتی در دیزاین کالا ، شکل کالا،خصوصیات،کیفیت،قیمت و حتی محل توزیع کالا همه و همه کار بازاریاب است .
 
به جرات می توان گفت که بازاریابی قلب تپنده ی یک سازمان است . و بازاریاب پس از طی تمامی مراحلی که ذکر شد حتی هنگام خرید از بین کالاهای موجود نیز به مشتری کمک می کند .
 
حال چرا می گوییم بازاریابی یک فرآیند مدیریتی ، اجتماعی است ؟ مدیریتی : چون تخصیص منابع می دهد و می تواند تصمیم گیری کند . اجتماعی : چون سرو کار آن با انسان ها است .
 
در مباحثی مانند مبحث بازاریابی ، کلماتی که در کل سیستم استفاده می شوند دارای بار معنایی می باشند . به همین خاطر افرادی که این رشته را در سطح کارشناسی ارشد و دکتری می خوانند معمولا از ترجمه ی فارسی این کلمات استفاده نمی کنند . و این به این خاطر است که کلمات دارای بار معنایی می باشند و در برخی موارد برگردان دقیق آن به فارسی تقریبا غیر ممکن است . "امیررضاتهرانی:جومینا"
 
 حال برای اینکه بهتر درک کنیم در این بخش کلمه ی نیاز را تعریف می کنیم : نیازهای انسان یکی از مفاهیم اساسی بازاریابی است . احساس محرومیت همان نیاز است . انسان دارای نیازهای پیچیده ای است . این نیازها می تواند نیازهای روانی،فیزیکی،نیاز به غذا،پوشاک،گرما،سرما،امنیت و ... باشد . نیاز های اجتماعی مانند نیاز به احساس تعلق و محبت و نیازهای شخصی مانند داشتن و اظهار وجود هستند .
 
امکان دارد خیلی از شما ها به این مسئله برخورد کرده باشید که در سازمان یا شرکتی کار می کنید که حقوقتان مناسب است و وقتی که خود را با دوستانتان مقایسه می کنید می بینید که حقوق شما بالاتر است اما آنقدر که دوستتان با حقوق پایین تر از شما از کار خود راضی است ، شما راضی نیستید . وقتی همچین موضوعی را یررسی کنیم به این نتیجه می رسیم که سازمانی که شما برای آن کار می کنید سطح نیاز فیزیکی شما را که مربوط می شود به دریافت پول کاملا برآورده کرده ولی نتوانسته نیازهای روانی شما را نیز برآورده کند . نتیجتا شما احساس رضایت نخواهید کرد .
 
نیازهای ما در وحله ی اول پنهان است . یعنی ما نیازی هایی داریم که از آن خبر نداریم . بازاریاب باید این نیازهای پنهان را تشخیص دهد و پس از تشخیص آن را تبدیل کند به نیاز آشکار ، یعنی این نیاز را در شما برآورده کند . وقتی نیاز در شما بیدار می شود وارد مرحله ی بعدی می شویم که همان خواسته است . حال ، خواسته چیست ؟ خواسته نوعی از نیاز است که تحت تاثیر فرهنگ و شخصیت هر فرد به صورت انفرادی شکل می گیرید . حال چرا می گوییم تحت تاثیر فرهنگ ؟ فرهنگ در رشته ی مدیریت دارای بار معنایی می باشد چون از هر جامعه به جامعه ی دیگر متفاوت است . یک بازاریاب خوب حتی می تواند فرهنگ سازی کند . می تواند فرهنگی را ایجاد کند سپس مردم بر اساس آن فرهنگ بروند و کالایی را خریداری کنند . حتی ممکن است این فرهنگ کاذب باشد ، موقت باشد . هیچ اشکالی ندارذ.
 
یک وبسایت نیازمند چه نوع بازاریابی است ؟
 
اگر وبسایتتان خدماتی باشد
 
خصوصیات خدمات
 
قبل از خرید قابل دیدن نیست . نا محسوس است . تفکیک ناپذیر است . یعنی خدمات را نمی توان اندازه گرفت . فقط می توان میزان محدودیت شما و میزان رضایت شما را از نحوه ی انجام خدمات اندازه گیری کرد .
 
تغییر پذیر است . یعنی از یک شرکت به شرکت دیگر ممکن است کیفیتش متفاوت باشد .
 
فناپذیر . قابل انبار شدن نیست .
 
آمیخته های بازاریابی در وب
 
از نظر تئوری در بازاریابی دو قسمت وجود دارد که بحث اینترنت در چهارچوب های بازاریابی وارد می شود . یکی در توزیع است و دیگری در ترویج . توزیع : یعنی کالا از چه طریق دست مشتری برسد . که این خود به چند قسمت تقسیم می شود : کانال های توزیع ، فروش مستقیم ، فروش غیر مستقیم مانند فروش تلفنی و فروش از طریق اینترنت .
 
اینترنت یکجا از نظر آکادمیک اینجا خودنمایی می کند . در قسمت ترویج و یا آگهی ها . فروش شخصی و قسمت فروش انبوه ، تبلیغات و روابط عمومی که خود زیر مجموعه دارد : رسانه ، چاپ ، ایمیل ، فعالیت های بیرونی ، اینترنت . باز دوباره در قسمت فروش انبوه تبلیغات قرار می گیرد . یعنی ما از نظر آکادمیک در دو حیطه بحث اینترنت را داریم . و اصلا اینترنت اینجا وارد عمل می شود . دو قسمت ترویج و توزیع . و در قسمت های دیگر اصولا با اینترنت کاری نداریم . مثلا ما هنگام قیمت گذاری و ... با اینترنت کار نداریم .

گیلان گرافیک : طراحی ، گرافیک ، طراحی سایت ، سئو ، بازاریابی و فروش اینترنتی ، تبلیغات ، طراحی و گرافیک و فیلم سازی ، ساخت کلیپ و تیزر | با بیش از 22  سال تجربه | www.gilangraphic.ir

آموزش : شهر آموزش 24 | https://www.learningcity24.ir

دانلود : گراف آرتس |  https://grapharts.ir